نقش مشاور در سازمان
فضای پیچیده کسبوکار امروزی باعث شده که همه خود را در حال ایفای نقشهای متفاوت سازمانی ببینیم. مدیران در حوزه مشاوره کسب و کار در کنار سایر وظایف، باید نقش مربیگری و منتورینگ (coaching و mentoring) برای نیروهای خود ایفا کنند و آنها را در جهت افزایش بهرهوری و عملکرد راهنمایی نمایند؛ عملیات را مدیریت کرده و سازمان خود را متحول و رهبری نمایند.
نقش مشاور مدیریت با کارمند، مدیر یا صاحب کسبوکار چه تفاوتی دارد؟
مشاور مدیریت جایگاه متفاوتی از مدیران، صاحبان کسبوکار و کارکنان سازمان دارد و به همین دلیل بر حسب مدل کسب و کار نقش متفاوتی را از ایشان ایفا مینماید که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
تفاوت نقش مشاور مدیریت با کارکنان یک سازمان: اگرچه مشاور میتواند عضوی از تیم پروژه شرکت مشتری باشد و در کنار سایر کارکنان مشتری به صورت تیمی کار کند، اما در نهایت مستقل از شرکت مشتری است. به همین ترتیب، انگیزه و معیارهای عملکردی یک مشاور با کارکنان شرکت مشتری متفاوت است. مشاوران تحت سلسلهمراتب مدیریتی مشتری فعالیت نمیکنند و در استخدام شرکت مشتری نیستند. به دلیل این ماهیت مستقل، مشاوران متأثر از عوامل سیاسی، نگرشی و ساختاری شرکت مشتری نمیباشند و میتوانند مشورتی بیطرفانه ارائه نمایند.
تفاوت نقش مشاور مدیریت با مدیران یک سازمان: مدیران میانی یک سازمان پرکار و در تلاش برای رسیدن به نتایج سازمانی هستند، که این هدف مشاوران نیز هست. تفاوت در آن است که مشاوران پیشنهاد را ارائه میدهند و در صورت تصویب، این مدیران هستند که با نتایج آن پیشنهادات در عمل سروکار خواهند داشت. مشاوران گاهی در پیادهسازی پیشنهادات و مدیریت دگرگونی و تحول ناشی از آن سازمان را همراهی میکنند، اما در این حالت نیز زندگی کردن با نتایج حاصل از این تحولات در دست مدیران است. بنابراین مشاوران مکمل مدیران میانی سازمان هستند؛ مشاور رویکردی تخصصی برای ایجاد یک تحول یا بهبود دارد و مدیران در مدیریت کردن شرایط پیچیده و عملیات مختلف ماهر میباشند.
تفاوت نقش مشاور مدیریت با صاحبان کسبوکار: صاحبان کسبوکار غالباً رهبران شرکت خود هستند که مسیر آینده شرکت را ساخته و سازمان را در جهت دستیابی به آن همراه مینمایند. از طرفی مشاوران نیز باید مهارتهای بالای ارتباطی و اثرگذاری داشته باشند ولی حتی اگر پتانسیل رهبری داشته باشند، نقش رهبری را در شرکت مشتری ایفا نمینمایند. نقش مشاور درگیر کردن افکار، اثرگذاری بر رهبران و مدیران، و شکل دادن به ایدههایی برای ایجاد تحول و بهبود در شرکت مشتری است، نه رهبری کردن آن.
بطور خلاصه کار مشاور مشورت دادن است، نه مدیریت کردن یا رهبری کردن. بنابراین مشاور مکملی برای مدیران و رهبران سازمانها جهت کسب نتیجه و ایجاد تحول است.
پیشنهاد مطالعه : توسعه کسب وکار با ۹ روش مشاور
آیا نقش مشاور مدیریت همیشه مربوط به افرادی بیرون از سازمان است؟
باید در نظر داشت که مشاوران همیشه بیرون از سازمان نیستند. یکی از روشهای ایجاد تحولات کوچکتر و واضحتر، استفاده از مشاوران درون سازمانی است. مشاوران درون سازمانی در واقع نیروهای تمام-وقت شرکت هستند که یک نقش اضافه برای مشورت دادن به شرکت خود بر عهده گرفتهاند.
بطور معمول واحد مدیریت منابع انسانی (HR) و یا سیستمها و روشها ممکن است هدایت برخی پروژههای بهبود را در سازمان در دست بگیرند. مشاوران درون سازمانی درک بالایی از فرهنگ سازمان دارند و جوانب مختلف کسبوکار خود را میشناسند. با این حال زمانی که اندازه تحول بزرگ است، نوع تحول پیچیده است و یا تجربه پیشبرد آن در شرکت وجود ندارد، از تخصص مشاوران بیرونی استفاده میگردد.
مشاوران بیرونی به واسطه کار کردن در موقعیتهای مختلف و با سازمانهای مختلف، تجربه بیشتری در این نوع تغییرات دارند و همچنین به واسطه دید برون-سازمانی و استقلالی که از شرکت مشتری دارند، تشخیص و ارزیابی بیطرفانهای از تحولات مورد نیاز و شیوه اجرای آنها در شرکت مشتری خواهند داشت.
پیشنهاد مطالعه : ۵ دلیل برای انتخاب مشاور کسب و کار
مشاوره تنها مختص تغییرات عظیم نیست، شرکتهای کوچک و متوسط (SME) نیز برای رشد و توسعه، خروج از شخص-محوری و ایجاد سیستمها میتوانند از خدمات مشاوره مدیریت استفاده نمایند.
این مقاله برگرفته از فصل اول کتاب The Management Consultant نوشته Richard Newton میباشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.