وظایف اصلی مدیر کسب و کار چیست؟
وظایف یک مدیر کسب و کار شامل مسئولیتهایی است که به سازمان و ذینفعان کمک میکند تا به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت دست یابند و نیازمند نگرش و مهارتهای خاصی است. با توجه به اینکه مدیر کسب و کار باید نقش هدایتگر و ناخدایی را داشته باشد که کشتی سازمان را به مقصد برساند، نه اینکه با هر موجی توقف کرده یا مسیرش را تغییر دهد. با ما همراه باشید تا در ادامه مقاله براساس الگوی توسعه فردی ، ۱۴ وظیفه اصلی یک مدیر کسب و کار را بررسی کنیم.
مدیر کسب و کار چه کاری انجام میدهد؟
پیش از تشریح وظایف اصلی مدیر کسب و کار باید تعریف سادهایی از مدیر داشته باشیم . موفقیت سازمان در نتیجه مجموعهای از عوامل از جمله ماهیت مدل کسب و کار درست، محصول رقابتی، روابط عالی با ذینفعان، تکنولوژی روز و … حاصل میشود. اما موفقیت سازمان یک مسئول اصلی دارد و آن مدیر کسب و کار است. مدیر کسب و کار شخصی است که سهامداران و هیئت مدیره برای پیشبرد امور شرکت چه در کوتاه مدت و چه در بلندمدت به آنها اعتماد کردهاند. بنابراین نماینده دائمی و رسمی آنها در تمام امور شرکت میباشد.
برای خدمت به عنوان یک مدیر کسب و کار مؤثر، باید بهترین شیوههای رهبری و مدیریت مدرن را بدانید و آماده باشید تا تیمهایی از متخصصان را که در واحدهای مختلف شرکت کار میکنند، از جمله بازاریابی و فروش، تولید و عملیات، اداری و مالی و … رهبری کنید.
ممکن است شرح وظایف دو مدیر کسب و کار در دو سازمان مختلف با هم تفاوتهایی داشته باشد. با این حال، دو جنبه مشترک بین مدیران کسب و کار، یادگیری، نحوه تصمیمگیری خوب و توانایی در ارائه رهبری مؤثر در سازمان است.
وظایف اصلی مدیر کسب و کار
یک مدیر کسب و کار اغلب روزهای کاری بسیار متنوعی دارد. ممکن است در یک روز از عملیات روزانه کسب و کار و حل تضادهای کوچک گرفته تا تکمیل پروژههای راهبردی که اهداف بلندمدت شرکت را برآورده میکنند، در همه مشارکت داشته باشد. اگرچه امور کوتاه مدت سازمان هستند که منجر به تحقق برنامههای بلندمدت میشوند،
اما چالش مدیر کسب و کار این است که بر نقش اصلی خود متمرکز بماند و با هر جریانی، درگیر اتفاقات جدید نشود. چون این موضوع حیطه تفکر او را کوچک کرده، از نگاه کلان به سازمان باز میدارد. اگر مدیر کسب و کار بر وظایف اصلی خود متمرکز باقی نماند، اگرچه بسیار درگیر و پر مشغله است اما ارزش افزودهای که باید را برای سازمان به همراه نخواهد داشت.
مدیر کسب و کار باید نقش هدایتگر و ناخدایی را داشته باشد که کشتی سازمان را به مقصد برساند، نه اینکه با هر موجی توقف کرده یا مسیرش را تغییر دهد. با ما همراه باشید تا در ادامه، 14 وظایف اصلی مدیر کسب و کار را بررسی کنیم.
پیشنهاد مطالعه : یک رهبر خوب، چه قابلیتهایی دارد؟
۱. تعیین اهداف و برنامهریزی:
مدیر کسب و کار به نمایندگی از سهامداران، مسئول تعیین اهداف و ردیابی پیشرفت سازمان به سمت آنهاست. او این کار را با ترسیم چشمانداز و اهداف بلند مدت کسب و کار با مشارکت هیئت مدیره یا مشاوران کسب و کار آغاز میکند. بسیاری مواقع برنامه سالیانه شرکت در قالب یک طرح تجاری بصورت سالیانه تهیه میشود. این طرح تجاری پس از آنکه به تصویب هیئت مدیره رسید،
دستور کار کل سازمان خواهد بود. تقسیم اهداف کلان و اهداف بلندمدت به وظایف و پروژههای کوتاه مدت باید صورت گیرد. مدیران باید این اهداف یا برنامهها را با اعضای تیم خود به اشتراک بگذارند تا مطمئن شوند که همه از انتظارات سازمان آگاه هستند و در پیشبرد آنها مشارکت خواهند کرد.
پیشنهاد مطالعه : برنامه ریزی استراتژی
۲. ارزیابی عملکرد سازمان:
وقتی برنامههای سازمان مشخص شد، وظیفه مدیر کسب و کار است که میزان حرکت سازمان به سمت اهداف را بصورت دورهای از طریق داشبورد و شاخصهای کلیدی عملکرد سازمان رصد نماید. بدین ترتیب هر انحرافی به سرعت شناسایی شده و راهکارهای متناسب با آن در پیش گرفته خواهد شد.
پیشنهاد مطالعه : ارزیابی عملکرد سازمان
۳. مدیریت روابط و نمایندگی سازمان:
سازمان یک مجموعه پیچیده از روابط است. یکی از مهمترین اصول موفقیت سازمان، شناسایی و مدیریت صحیح مهمترین روابط میباشد. وظیفه مدیر کسب و کار است که ذینفعان کلیدی سازمان را شناسایی کرده و روابط را با آنها حفظ کند. از جمله ذینفعان کلیدی میتوان به سهامداران، تأمینکنندگان مهم، مشتریان کلیدی، نیروی انسانی سرمایه، مؤسسات مالی و بانکها اشاره کرد. همچنین مدیر کسب و کار نماینده و چهره سازمان در نشستها، جلسات، کنفرانسها و … است.
۴. تصمیمگیری:
حتماً این جمله معروف را شنیدهاید که زندگی ما حاصل تصمیماتی است که بصورت روزانه میگیریم. تصمیمسازی و تصمیمگیری دو تا از وظایف مهم یک مدیر کسب و کار هستند. او باید در شرایط دشوار که محیط مبهم بوده و همه اطلاعات در دست نیست، به بهترین شکل حالات مختلف را به تصویر بکشد، اطلاعات واقعی در مورد محیط بیرونی و درون سازمان جمعآوری کند، گزینههای مختلف را مد نظر قرار دهد، هزینه منفعت آنها را بسنجد و در نهایت دست به انتخاب بزند. برای این موضوع ممکن است نیاز باشد تا افراد مرتبط، متخصصان یا مشاوران کسب و کار را نیز دخیل کند.
پیشنهاد مطالعه : انواع روش تصمیم گیری در مدیریت
۵. تأمین منابع:
سازمان بدون داشتن منابع کیفی نمیتواند به اهداف و طرح تجاری خود دست پیدا کند. حصول اطمینان از اینکه این منابع در زمان لازم، با کیفیت و به میزان مورد نیاز در دسترس هستند، جزو وظایف مدیر کسب و کار است.
۶. هماهنگی و سازماندهی:
مدیر کسب و کار بعنوان بالاترین شخص در ساختار شرکت، بر کلیه عملیات و فعالیتهای شرکت نظارت دارد. بنابراین وظیفه او اطمینان از سازگاری و همسویی فرایندها، عملیات، کارکنان و در صورت نیاز، تغییر چیدمان آنها برای رسیدن به نتیجه بهینه است. بدیهی است هر تغییری در سازمان نیاز به ارزیابی و برنامهریزی دارد و بهتر است با بکارگیری نظرات تخصصی، انجام شود.
۷. کاهش ریسک سازمان:
یک مدیر کسب و کار وظیفه دارد اطمینان حاصل کند که همه امور کسب و کار بدون ریسک و منطبق با اصول پیش میرود. باید اطمینان حاصل شود که همه کارکنان از مقررات و قوانین محل کار پیروی میکنند و همچنین به هرگونه نگرانی و هر عاملی که سازمان را در معرض خطر قرار دهد باید به موقع رسیدگی شود. این خطر ممکن است از جوانب مالی و مالیاتی، قوانین و مقررات، ایمنی و بهداشت، تضادهای کارکنان یا محیط زیست باشد.
۸. حفظ استانداردهای کیفیت:
مدیر کسب و کار مسئول اطمینان از اجرای استانداردهای کیفی است تا خدشهای به اعتبار شرکت وارد نگردد. این ممکن است شامل اطمینان از رضایت مشتری، انجام درست فرایندها یا کیفیت محصولات باشد. مدیران کسب و کار موقعیت خوبی دارند تا بر اساس نتایج ارزیابی، بازخوردهای ارزشمندی به واحدها و افراد بدهند تا بتوانند کیفیت کاری خود را دائماً ارتقا بخشند.
۹. وظایف مالی:
یک مدیر کسب و کار همچنین اغلب وظایف مالی خاصی را بر عهده دارد. شامل پیگیری انجام به موقع پرداختها و دریافتهای مهم، برآورد هزینهها و نقدینگی، مدیریت سود و زیان، سیاستگزاری تخفیف، و مدیریت بودجه.
۱۰. مدیریت کارکنان:
کارکنان مهمترین منابع و سرمایههای هر سازمان هستند. بنابراین یکی از مهمترین وظایف مدیر کسب و کار، اطمینان از مدیریت و بکارگیری صحیح از منبع ارزشمند است. مدیریت کارکنان شامل اطمینان از ورود نیروهای کیفی به سازمان، شناسایی پتانسیل نیروها، توسعه آنها در راستای پتانسیلشان، و همسو کردن مسیر کارکنان با اهداف شرکت میباشد. همچنین حل تضادهای اساسی بین نیروها و مدیران، ایجاد تغییر در ساختار نیروی انسانی و واحدها برای افزایش بهرهوری نیز بر عهده مدیر کسب و کار میباشد.
پیشنهاد مطالعه : ۵ اشتباه مهلک مدیریت کارکنان
۱۱. تفویض اختیار:
این وظیفه مدیر کسب و کار است که نقاط قوت و ضعف هر یک از کارکنان را شناسایی و برنامه ارتقا برای آنها بچیند. هدف از این فرایند آن است که بتواند بخشی از وظایف را به کارکنانی که توانایی و درک درستی از اجرای آن وظایف دارند، محول کند. مدیران نیاز به ایجاد انگیزه در کارکنان دارند تا آنها را در تلاش برای رسیدن به اهداف شرکت تشویق کنند. همچنین تفویض اختیار به معنی تفویض مسئولیت نیست. بنابراین همواره مسئولیت اطمینان از اجرای صحیح کار بر عهده مدیر باقی میماند.
۱۲. آموزش و توسعه:
مدیران ممکن است در انتخاب برخی از اعضای سازمان بطور مستقیم دخیل باشند، اما همیشه مسئول بخشی از آموزش و توسعه تیم خود خواهند بود. این وظیفه شامل اجرای برنامههای آموزشی و فرهنگسازی است تا اطمینان حاصل شود نیروهای سازمان درک درستی از توقعات سازمان دارند، ارزشها را درک میکنند، و به سمت بهترین خود توسعه داده میشوند تا دستاوردهای عالی برای سازمان به ارمغان بیاورند.
۱۳. بررسی عملکرد کارکنان:
یکی از وظایف دشوار یک مدیر کسب و کار، ارزیابی عملکرد کارکنان است. این امر مستلزم ارزیابی پیشرفت کارکنان به سمت شاخصهای کلیدی عملکرد تعیین شده است. در نتیجه این ارزیابی، مشخص میشود نیروها نیاز به چه آموزشهایی دارند، و آیا نیاز به تغییر در نیروی انسانی وجود دارد یا خیر. دادن بازخورد به کارکنان و کمک به آنها در بهبود و ارتقا جزو وظایف مدیر کسب و کار است.
۱۴. رهبری تیم:
رهبری تیم، یکی از وظایف اصلی یک مدیر کسب و کار است. به این معنی که باید تیمهای کاری شکل داده، تقسیم وظایف در بین آنها ایجاد کند. سپس تیم خود را برای به پایان رساندن وظایف و رسیدن به اهداف مورد نظر هدایت و انگیزش نماید.
سخن آخر
در این مقاله دیدیم که مدیر کسب و کار چه وظایف خطیری بر عهده دارد. او نماینده سازمان و مسئول اصلی رساندن سازمان به اهداف مطلوب تعریف شده است. این حجم از مسئولیت و تنوع وظایف فشار کاری زیادی بر مدیر کسب و کار وارد میکند.
اما خبر خوب این است که مدیر تنها نیست!
نه تنها تیمسازی درست کمک میکند تا مدیر کسب و کار بدنۀ سازمان را با خود همسو کند، بلکه مشاوران کسب و کار تخصص و مهارت بالایی در کمک به مدیران کسب و کار دارند. یک مشاور کسب و کار حرفهای میتواند در تحلیل وضعیت فعلی، شناسایی نقاط ضعف، تحلیل فرصتها و تهدیدات پیش روی کسب و کار، تشخیص تغییرات ضروری، برنامهریزی و اجرای تحولات مورد نیاز سازمان به مدیر کسب و کار کمک کند. البته انتخاب مشاور کار آسانی نیست. باید معیارهای یک مشاور مدیریت خوب را در نظر بگیرید و تحقیق کنید. اگر تمایل دارید از یک مشاور مدیریت حرفهای و با تجربه برای موفقیت سازمان خود بهره بگیرید، تیم نجات آماده خدمترسانی به شماست.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.