تعریف کسب و کار موفق
موفقیت کسب و کار، آرزوی هر شخصی است که ایدهای دارد؛ چه کارآفرینی که به تنهایی فعالیت دارد و یا مدیری که مجموعهای از کارمندان را هدایت میکند. رسیدن به مسیر موفقیت اما به آسانی میسر نیست. به عنوان فردی که در این راه قدم میگذارید، نیاز به یادگیری مهارت و تجربه و صبر، آن هم به میزان فراوان خواهید داشت.
باید بدانید با اتکا به شانس و توسل به دعا، موفقیت کسب و کار حاصل نمیشود. افراد باید بتوانند برای رشد و در نتیجه موفقیت کسب و کار خود برنامهریزی منسجم، دید استراتژیک، هدفگذاری دقیق و حتی مشاوره کسب و کار داشته باشند.
موفقیت کسب و کار برای هر یک از ما معانی متفاوتی دارد. برخی افزایش فروش را نشان موفقیت میدانند و برخی زدن یک شعبهی جدید را.
بعنوان یک تعریف جامع میتوانیم بگوییم کسب و کار موفق، کسب و کاری است که بیشتر از دستاوردهای کوتاهمدت، بر توسعه پایدار و سودهای بلندمدت تمرکز میکند. بنابراین ایجاد یک کسب و کار موفق نیازمند دانش بازار، مشتری، نیروی انسانی و مدیریت عملیات در کنار دید بلندمدت و راهبردی است.
آیا همه کسب و کارها موفق میشوند؟
بر اساس آمار در بهترین حالت تنها ۱۰% از کسب و کارهای جدید بیش از ۵ سال عمر میکنند! قرار گرفتن جزو این ۱۰% چالش برانگیز است. باید هم خودمان را توسعه دهیم (توسعه فردی)و هم اصول لازم برای موفقیت کسب و کار را بشناسیم و بکار ببندیم.
موفقیت در کسب و کارهای کوچک و متوسط
در شرکتهای کوچک و متوسط (SME) موفقیت تا حد زیادی وابسته به اشخاصی هستند که آنها را مدیریت میکنند. هر نوع سبک کاری، فکری و رفتاری این اشخاص به فرهنگ و روش کار سازمان تبدیل میشود. آنچه از دید آنها مهم است اولویت اصلی سازمان خواهد بود و هر چه برایشان فاقد اهمیت باشد – هر چقدر هم مهم- مورد توجه کافی قرار نخواهد گرفت. به همین جهت میتوان گفت صاحبان این کسب و کارها، عامل اصلی موفقیت آنها به شمار میروند.
بار اصلی توسعه و موفقیت کسب و کار بر شانههای این اشخاص است و باید علاوه بر تلاش شبانهروزی و مثبتنگری و خستگی ناپذیری، دائماً به دنبال توسعه مهارتهای مدیریت خود و سازمانشان باشند. زیرا همانطور که پیشتر دیدیم، اولویتگذاری اشتباه یا فقدان دید راهبردی در صاحبان کسب و کارهای کوچک، میتواند صدمات جبران ناپذیری به کل سازمان وارد نماید. بنابراین نه تنها باید خودشان را به دید و مهارتهای روز مجهز کنند، که باید مدیران و پرسنل ستارۀ سازمان را نیز با خود در این مسیر همراه نمایند.
در کنار این مسئولیت پربار، کسب و کارهای کوچک و متوسط باید به مارکتینگ و فروش اولویت بالایی بدهند. برنامهی موفقیت این شرکتها باید بر اساس تحقیقات بازار باشد و محصول یا خدماتشان را با لحاظ بازار هدف و مزیت رقابتی ارائه نمایند. رعایت اصول مارکتینگ و فروش برای همه سازمانها فارغ از اندازهشان حیاتی است اما شرکتهای کوچک و متوسط به دلیل محدودیت منابع، باید بسیار هدفمندتر و با برنامهتر قدم بردارند.
در آخر نیز کسب و کار مثل یک مسابقه تیمی است. یک بازیکن قوی به تنهایی نمیتواند تیمش را به سرانجام برساند. بنابراین بدون داشتن تیم و نیروهای مؤثر، موفقیت کسب و کار خواب و خیالی بیش نخواهد بود. صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط باید همیشه بخش قابل توجهی از زمان و انرژی خود را به جذب و پروراندن نیروهای کارآمد اختصاص دهند، تا در مسیر موفقیت تنها نمانند.
خوب است یادآور شویم که اکثر شرکتهای بزرگ، روزی از یک کسب و کار کوچک شروع به کار کردهاند و یک شبه بزرگ و موفق نشدند. این رشد و توسعه در کنار شرایط مساعد بازار و صنعت، به مهارت و بلنداندیشی و رعایت اصول کسب و کار باز میگردد.
بیشتر بخوانید : آشنایی با راز موفقیت شرکت کوچک و متوسط
چطور مهارتهای موفقیت کسب و کارمان را توسعه دهیم؟
هیچ راه درست یا غلطی برای موفقیت کسب و کار وجود ندارد. موفقیت کسب و کار یک فرمول یکسان نیست که بتوان به همه گفت تا آن را اجرا کنند و به هدفشان برسند. اما گامها و مراحلی وجود دارد که میتوانید بر اساس تعریفی که از هدف دارید، مسیر موفقیتتان را با رعایت آنها، بهتر و سریعتر طی کنید. این گامها برگرفته از تحقیقاتی هستند که روی کسب و کارهای موفق صورت گرفتهاند. در ادامه چند مورد از قوانین ساده برای پیروی را آوردهایم که با اجرای درست آنها میتوانید موفقیت کسب و کارتان را از آرزو به واقعیت تبدیل کنید.
سعی کنید لیدر بهتری باشید
قبل از هر چیزی، توسعهی ویژگیهای رهبری و مدیریت برای ساخت چشم اندازی طولانی در کسب و کار لازم است. رهبرهای خوب از ویژگیهایی مثل بلندپروازی، مسئولیتپذیری، همدلی، فروتنی، بینش و تاثیرگذاری برخوردارند و مسیر برنامهریزی شده برای اجرای ایدهی خود را ترسیم و به واقعیت تبدیل میکنند.
حتی به عنوان بنیانگذار کسب و کاری جدید که هیچ کارمندی ندارد مسئولیت این را دارید که کسب و کارتان را برای موفقیت رهبری کنید. همانطور که رشد میکنید افراد دیگری نیز به تیم ملحق میشوند.
علاقهمند و عاشق باشید
یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت کسب و کار این است که کاری را انجام دهیم که دوست داریم.
اگر کاری را انجام دهید که با تمام وجود عاشق آن هستید، در این صورت موفقیت خودتان را تضمین کردهاید. یعنی، بهتر است کسب و کاری را شروع کنید که تمرکز آن بر چیزی باشد که به آن علاقه دارید. در کنار علاقه تجربه نیز مهم است. تجربه میتواند تجربهی کاری قبلی باشد یا یک سرگرمی شخصی که آمادگی دارید آن را به یک حرفه تبدیل کنید. حتی اگر یک ایدهی کسب و کار در تئوری بسیار پرسود به نظر میرسید تا زمانی که از جان و دل به آن علاقمند نشدهاید آن کسب و کار را شروع نکنید. چنین کسب سودی خوب است، اما باعث رشدتان در بلندمدت نخواهد شد.
رضایت مشتری یک راه موفقیت کسب و کار
ارائه خدمات باکیفیت به مشتریان، همیشه یکی از مزیتهای رقابتی حیاتی برای هر کسب و کاری بوده و خواهد بود. کمک به مشتریان برای حل چالش و دغدغهشان، یک قدم مطمئن به سمت داشتن کسب و کار موفق است. برآورده کردن نیازهای مشتری به شما کمک میکند تا برند شخصی بسیار قوی و به یاد ماندنی بسازید. پاسخگو باشید، گوش دهید و مشاهده کنید، آنگاه میتوانید ارزش ایجاد کنید. از اشتباهاتی که رخ میدهد درس بگیرید. بسیاری از محصولات و خدماتی که ما هر روز استفاده میکنیم به همین دلیل ایجاد شدهاند. برای بعضی از صاحبین کسب و کار، دیدن اینکه محصولات یا خدماتشان باعث میشود مشتریان به طور قابل توجهی زندگی بهتری داشته باشند، یکی از مهمترین عوامل انگیزشی است.
تلاشهای بازاریابی خود را گسترش دهید
در دنیای رقابتی امروز، بازاریابی یک عامل کلیدی در بقا و توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط به شمار میرود. بازاریابی فرآیندی است که توسط آن محصول و یا خدمتی به مشتریان بالقوه معرفی و ترویج میشود.
تحقیقات نشان داده مهارت اندک بازاریابی در کسب و کارهای کوچک اغلب به سطوح پایینتر عملکرد و ریسکهای بالاتر شکست منجر میشود. بازاریابی تنها به دنبال فروش کالا نیست، هدف از بازاریابی افزایش فروش و سهم بازار است و این ممکن نخواهد شد مگر اینکه مشتری و نیازهای او در ارتباط با محصول یا خدمات خود را شناسایی و درک کنید.
لازم نیست بودجه زیادی را صرف بازاریابی کنید. روشهای مقرون به صرفهای برای فروش محصولات و خدمات شما وجود دارد از جمله:
- پیوستن به سازمانها یا کسب و کارهای حرفهای (مثل انجمنها و اتحادیههای آنلاین یا آفلاین)
- اسپانسری در مراسم مرتبط و رویدادهای خیریه
- ارائه کلاسها یا کارگاههای رایگان درباره محصولاتتان
- توسعه مشارکتهای تجاری
- تبلیغات تلفنی (بله این روش هنوز هم کار میکند)
- تبلیغات کسب و کار کوچک خود بر روی وسیله نقلیهتان یا یک وسیله نقلیه دیگر
- و ….
تاثیر بازاریابی بر موفقیت در کسب و کار آنجایی مشخص میشود که بدون بازاریابی، کسب و کار شما ممکن است بهترین محصولات یا خدمات را در صنعت خود ارائه دهد، اما هیچیک از مشتریان بالقوه شما چیزی در مورد آن نشنیده باشند. بدون بازاریابی، احتمال سقوط فروش بیشتر میشود و ممکن است مجبور شوید کارتان را تعطیل کنید.
هنگامی که یکبار محصول یا خدمت شما مورد توجه مشتریانتان قرار بگیرد، شانس شما برای افزایش فروش بیشتر میشود. همچنین زمانی که آگاهی مشتریان از محصول، خدمت و یا شرکت شما تحقق یابد، نقطهای است که مشتریان جدید شروع به تبلیغات توصیهای (دهان به دهان) کرده و با دوستان و خانواده خود در مورد محصول یا خدمت شگفتانگیزی که به تازگی کشف کردهاند، صحبت میکنند و اینگونه شما میتوانید شاهد موفقیت کسب و کارتان باشید.
کارکنان درست و متعهد انتخاب کنید و آنها را نگه دارید
منظور از نیروی متعهد آن نیرویی است که حاضر است برای رشد کسب و کار شما، زمان بیشتری در محل کار بماند؛ آن کسی که حاضر است بیشتر از دریافتیاش زحمت بکشد؛ کسی که به جای خودش، به رشد همه اهمیت میدهد تا در نهایت شاهد رشد برند و کارفرمایش باشد.
اگر نظر من را بخواهید نیروهای متعهد پیدا کردنی نیستند، بلکه ساختنی هستند. در واقع زمانی که مدیریت بتواند حس مثبت و صمیمیت را میان نیروهای مجموعه به وجود آورده، با توجه و توسعه درست و به جا حس تعلق را در ذهنشان ایجاد کرده و مراقبشان باشد، قطعا آنها هم جواب این لطف و محبتها را با تعهد و زحمت بیشتر میدهند.
ولی این صمیمیت باید با برنامهریزی و کاملاً مدیریت شده باشد. چون همانطور که صمیمیت در راستای اهداف سازمان میتواند مفید باشد، به همان اندازه هم اگر در چهارچوب مشخص و در راستای پیشبرد اهداف سازمان نباشد میتواند مخرب شود. چیزی که همهی ما به چشم خود بارها در سازمانهای متفاوت شاهدش بودهایم.
جذب و حفظ کارکنان مناسب و سپس ایجاد تعهد در آنها، یکی از مهمترین مواردی است که میتوانید برای موفقیت کسب و کار کوچک و متوسط خود انجام دهید. موفقترین کسب و کارها همواره به استخدام کارکنان با مهارت و با کیفیت و حفظ آنها در بلندمدت متکی هستند.
بیشتر بخوانید : آموزش منابع انسانی
انجام ریسک حسابشده
خیلیها تصور میکنند صرف ریسک کردن میتواند کسب و کارشان را به موقعیتهای بسیار خوبی برساند. اما نکته مهم اینجاست که خود ریسک باعث موفقیت نیست، بلکه ریسک حسابشده عامل موفقیت خواهد بود!
در ریسک حسابشده، فرد قبل از عملی کردن ایده مورد نظر، تمامی جوانب را سنجیده و مطمئن میشود که اگر شرایط بدی به وجود بیاید، قرار نیست همه چیز از دست برود. اما در ریسک عادی، عملاً فرد روی بهترین موقعیت یا بدترین موقعیت قمار میکند. این یعنی اگر ریسک جواب ندهد احتمال دارد همه چیز از دست برود. اصولاً کسب و کارهای موفق و بزرگ چنین ریسکهایی نمیکنند و به سراغ ریسک حسابشده میروند.
برای اینکه بفهمید ریسک حسابشده هست یا نه، قبل از قبول آن این سوال را از خود بپرسید: “اگر شرایط وفق مراد پیش نرود چه میشود؟”. جواب این سوال به شما میفهماند که ریسکتان چقدر شما را در شرایط خطرناکی قرار میدهد. حتی اگر احتمال موفقیت هم بالا باشد، باید حسابی حواستان را جمع کنید چون در اغلب مواقع، ممکن است از دید خوبی به ریسک نگاه نکرده و زوایایی از آن را ندیده باشید.
موفقیت جز با پشتکار به دست نمیآید
همه ما میدانیم که هیچ موفقیتی یکشبه حاصل نمیشود و پشت هر موفقیتی سالها کار سخت و عرق ریختن است. افرادی که صاحب کسب و کارهای موفق هستند و در نظر شما خوش شانساند، به شما خواهند گفت که در مسیر موفقیتشان خبری از راههای ساده و میانبر نبوده است. مدیران موفق همیشه ۱۰۰ درصد از انرژی خود را به کاری اختصاص میدهند که مشغولش هستند. اگر مطمئن هستید که نهایت تلاشتان را میکنید هیچ دلیلی برای پشیمانی وجود ندارد. پس همینطور ادامه دهید و تمرکزتان را بر روی امور مهم حفظ کنید.
طرح و برنامه کسب و کار خود را بروزرسانی کنید
آیا قبل از شروع کار برنامه کسب و کارتان را طرحریزی کردهاید؟ یک طرح و برنامه کسب و کار به دلایل بسیاری ضروری است، از جمله آزمایش درست و عملی بودن ایده کسب و کار و تأمین بدهیها و سرمایه گذاریها.
اگر میخواهید کسب و کار موفقی داشته باشید نیاز به یک طرح و برنامه فکر شده برای چگونگی رسیدن به آن دارید.
رقبای خود را تجزیه و تحلیل کنید
باید همیشه برای ایدههای جدید، به ویژه در شروع کار، به رقبایتان نگاه کنید. احتمالاً آنها کارهایی را خیلی خوب انجام میدهند. اگر بتوانید بفهمید آن کارها چیستند، میتوانید آن را در کسب و کارتان به کار ببندید و از آزمون و خطایی که آنها پشت سر گذاشتهاند تا به اینجا برسند اجتناب کنید. رقابت سالم همیشه بهترین نتایج را به همراه دارد. هیچ وقت در مسیر موفقیت از مطالعه و یادگیری بیشتر رقبای خود نترسید؛ بلکه همواره آنها را رصد کنید و زیر نظر داشته باشید. چون ممکن است آنها کار خاصی را به درستی انجام دهند و شما نیز بتوانید از استراتژیها و روشهای موفق آنها در کسب و کار خودتان بهره ببرید.
برای موفقیت در کسب و کار به شرکای خوب نیاز دارید
این مورد کاملاً واضح است. هیچ مدیر موفقی در انزوا کار نمیکند و قطعاً شرکایی (اعم از مالی یا فکری یا …) دارد. البته منظور از شریک این نیست که تنها یک نفر را برای سرمایهگذاری پیدا کنید؛ بلکه باید به دنبال شرکایی باشید که شخصیت عالی داشته باشند، دوستشان داشته باشید و به آنها احترام بگذارید. و این افراد در عین حال چیزی در چنته داشته باشند تا کسب و کارتان موفق و متحول شود.
هیچ کسب و کاری به تنهایی موفق نمیشود و وجود یک تیم حرفهای لازم است. شما و شرکایتان ساعتهای طولانی با هم کار میکنید و تصمیمات مهمی میگیرید. اگر به شریک یا شرکایتان احترام نگذارید، همکاری شما دوام زیادی نخواهد داشت. پس تیم خود را با افرادی پر کنید که شما را در مسیر موفقیت قرار میدهند.
“وقتی در حال انتخاب شرکا و اعضای تیم خود هستید، به یاد داشته باشید که همیشه میتوانید مهارتها را آموزش دهید، اما نمیتوانید شخصیت افراد را تغییر دهید.”
چکیده کلام برای کسب و کار موفق
همان طور که بیان شد، موفقیت کسب و کار کاملاً بستگی به تعریفی دارد که شما از موفقیت در زندگی کاری خود در نظر میگیرید. ممکن است شما از نظر مالی یک شرکت موفق باشید و سودآوری شما چند برابر کسب و کارهای مشابه خودتان باشد. اما اگر تعریف درونی شما از موفقیت، اثرگذاری در ابعاد اجتماعی -مثل کمک به انجمنهای حمایت از حیوانات یا کودکان بیمار- باشد و هنوز هیچ فعالیتی در این زمینه نکردهاید، مسلماً علیرغم سود زیاد هنوز احساس رضایت ندارید.
پس در اولین قدم باید واضح کنید که چه چیزی را موفقیت میدانید. ممکن است بیشتر از یک معیار داشته باشید. تا زمانی که تعارضی بین آنها نباشد مشکلی ندارد، اما اگر اهداف با هم در تعارض باشند باید بتوانید تعادلی بین آنها ایجاد کنید. این تعادل شامل تعدیل انتظاراتتان از هر کدام از اهداف است تا به دیگری ضربهای وارد نشود.
پس از تعیین این اهداف شما باید چهارچوبهای سنجشی مانند زمان تحقق آنها را تعیین کنید. باید اهدافی درست و دقیق ارائه دهید که هم جنبههای کیفی داشته باشند و هم کمّی.
در نهایت باید اقدام کنید و در راه عملی شدن این اهداف گام بردارید. وسایل مورد نیاز را برداشته و به سوی موفقیت پیش بروید. باید اهداف کوتاهمدتی در نظر بگیرید که پلههای رسیدن شما به اهداف بزرگتان باشند. در نتیجه با بازبینی و نظارت مستمر میتوانید مطمئن شوید که در مسیر موفقیت کسب و کار خود هستید؛ و اگر نبودید این امکان را دارید در حالی که خیلی از اهداف خود فاصله نگرفتهاید با اصلاح مسیر، مجدداً در جاده موفقیت قرار بگیرید.
کلام آخر
شرکت مشاوره کسب و کار نجات یک دوره فوق العاده کاربردی و حرفهای برای ایجاد کسب و کار موفق به نام “کارگاه تخصصی ۳ اصل موفقیت کسب و کار” برگزار خواهد کرد، با این دوره در هر کسب و کاری که باشید میتوانید کاری کنید که هم سود بیشتری ببرید و هم اعتبار بیشتری کسب کنید!
جهت ثبت نام در رویداد کارگاه تخصصی ۳ اصل موفقیت کسب و کار از لینک ثبتنام در دوره استفاده کنید : https://evnd.co/8QYzN