سقف شیشه ای برای زنان: مفهوم و ویژگیهای موانع نامرئی توسعه زنان در محیط کار
سقف شیشه ای برای زنان استعارهای ساده از موانع خارجی بر سر راه توسعه شخصی است. موانعی که همچون سقف بر سر راه مسیر توسعه زنان و اقلیتها ایستاده و مانع از پیشرفت آنان در محیطهای کاری و ارتقای شغلی آنها به اندازه مردان هم رده خود میشود. معمولا این موانع از طرف اعمالکنندگان آن رد و انکار میشود. به همین دلیل این نوع موانع خارج از قانون که هیچکس رسماً به وجود آنها اقرار نمیکند، به عنوان سقف شیشه ای برای زنان تعبیر شدهاند.
باید در نظر داشته باشیم استعاره سقف شیشه ای تنها برای زنان به کار نمیرود. بلکه در مفهومی عام و گسترده برای دیگر اقلیتها (مانند رنگ، نژاد، مذهب …) در محیطهای اداری و کاری نیز استفاده میشود، که البته برای آنها نامهایی مبتکرانه مانند سقف بامبویی نیز استفاده شده است. در این یادداشت به مفهوم و شکل عملکرد سقف شیشه ای برای زنان میپردازیم.
بر اساس گزارش فوروم جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۷، ایران در موقعیتی ایدهآل برای حداکثرسازی مشارکت زنان در محیط کار دارد، اما هنوز نتوانسته از این بنیه تحصیلکرده و ماهر به خوبی بهرهبرداری کند.

تاریخچه مفهوم سقف شیشه ای برای زنان
در سال ۱۹۷۸ میلادی، مرلین لودن Marilyn Loden به عنوان تنها مدیر شرکتش در یک کنفرانس کاری در نیویورک شرکت کرد تا درباره این که زنان در بخشهای مختلف مدیریتی، چگونه خود باعث عدم پیشرفتشان میشوند، صحبت کند. در عوض او درباره محدودیتهایی سخن گفت که به شکل تاریخی در مقابل زنان برای پیشرفت در حرفه کاری آنها وجود داشته و دارد. مسائلی عمق تر و نادیده گرفته شده که او از آنها، برای اولین بار، به عنوان سقف شیشه ای برای زنان نام برد.
مفهوم سقف شیشه ای، که مرلین لودن به آن اشاره کرده بود، بعدها و در سال ۱۹۸۶ در مقالهای توسط وال استریت ژورنال مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این مقاله، وال استریت ژورنال با بررسی سلسله مراتب شرکتهای مختلف به موانعی نامرئی بر سر راه توسعه اشاره کرد. موانعی که در مقابل پیشرفت شغلی زنان قرار گرفته بودند.
در سال ۱۹۹۱ وزارت کار آمریکا، در پاسخ به تمام نگرانیهایی که در این باره وجود داشت، تشکیلاتی به نام کمیسیون سقف شیشه ای تشکیل داد. وظیفه کمیسیون این بود که موانع مختلف موجود و سیاست اشتباه شرکتها را برای از بین بردن موانع ناپیدا بررسی کند.
چندی نگذشت که این کمیسیون دریافت که زنان و اقلیتهای واجد شرایط، فرصت رقابت برای کسب جایگاه شایسته خود را ندارند. به نوعی نگاههای منفی کلیشهای که در برابر آنان وجود داشت آنها را از داشتن رقابتهای برابر برای به دست آوردن جایگاه مناسب خود، محروم کرده بود.
سقف شیشه ای: یک استعاره
استعاره سقف شیشه ای، اشاره به موانعی است که نه از قوانین رسمی و مکتوب بلکه از هنجارها، رفتارها و ذهنیتها سرچشمه میگیرند. رفتار و کنشهایی که چهره آشکار به خود نمیگیرند. این موانع به نوعی برای اکثریت نامرئی و ناپیدا هستند و کسی به وجود آنها اعتراف نمیکند. با این وجود حضور سنگین این سقف برای اقلیتها و به خصوص زنان در ادارات و شرکتهای کوچک و متوسط و به خصوص در هنگام کسب درجات شغلی، به شکل کامل احساس میشود.
ایجاد سقف شیشه ای لزوما تعمدی نیست. سقف شیشه بحثی است که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، که در احقاق حقوق زنان از پیشروان نیز هستند، به شکل گستردهای مورد بحث قرار گرفته است..
سقف شیشه ای برای زنان فارغ از قوانین رسمی و مکتوب، و به تعبیری به شکل نانوشته در سازمان جاری است. بنابراین اگرچه فرصت توسعه وجود دارد و زنان هم توانمند هستند، اما نمیتوانند از آن فرصتها استفاده کنند. این در حالی است که برخی مواقع، برای توصیف شرایط سادهتر موفقیت مردان در محیط کار، مفهوم “آسانسور شیشه ای” بکار برده میشود.
سقف شیشه ای برای زنان را باید در هنجارها و سوگیریهای اشتباه و در عین حال غالب و پذیرفته شده جست و جو کرد. این هنجارها فراتر از قوانین قرار میگیرند و این فراتر بودن از قوانین، در سلسله مراتب شرکتهایی که در ردههای بالا با حضور غالب مردان همراه هستند، بیشتر دیده میشود. فارغ از تمام موانع ریز و درشت طبیعی، و یا حتی تبعیضاتی که در مقابل افراد مختلف بر سر راه پیشرفت در زندگی شخصی و شغلی وجود دارد، این موانع برای همه به شکل یکسان عمل نمیکنند. در واقع در طول زندگی همه در مقابل شرایط و موانع برابر نیستند. این تفاوت به دلیل تفکرات و هنجارهای فرهنگی نادرست به وجود آمده و خود را به اشکال مختلف نشان میدهد. این موانع بیشتر یک تعصب ناگفته هستند که در ذهن و فرهنگ سازمان جا خوش کردهاند و بر اثر آنها، قابلیتهای زنان بعنوان فاکتور اصلی در تصمیمگیریهای سازمانی در نظر گرفته نمیشود و صرف جنسیت (زن بودن) وزن بالاتری پیدا میکند.

کلیشههای جنسیتی و سقف شیشه ای
مهمترین دلایل وجود سقف شیشه ای را میتوان با اطمینان، کلیشههای جنسیتی دانست. کلیشههای جنسیتی که در فرهنگ جامعه، چه در ذهن زنان و چه در مردان، وجود دارند و از آن جا به سازمانهای مختلف سرایت میکنند.
کلیشههایی مانند:
• زنان خانواده را به کار ارجح میدانند.
• زنان نان آور خانه نیستند و برای درآمد اضافی کار میکنند.
• زنان حساس و احساسی هستند و ممکن است در تصمیمگیریهای مدیریتی اشتباه کنند.
• زنان برای ریاست، بیش از حد مهربان هستند.
• زنان بازخوردهای منفی را به شکل شخصی برداشت میکنند.
• و…
در مقابل این تبعیضات نانوشته، تحقیقات نشان داده است که “زنان به اندازه مردان، هویت خود را با شغل تعریف میکنند و نسبت به کار خود تعهد دارند” اما کمتر حاضرند برای دریافت سمتهای بالا، تلاش و مذاکره کنند.
علائم وجود سقف شیشه ای برای زنان در محیط کار
کاف برابری بین زنان و مردان با توجه به هنجارها و مواضع فرهنگی مختلف تغییر میکند. شکاف ناشی از مواضع فرهنگی باعث عدم حضور زنان، و البته همچنین اقلیتها، در سطوح مدیریتی مختلف بر اساس توانایی آنها میشود. بطور مثال خیلی از زنان تا ردههای مدیریت میانی ارتقا پیدا میکنند، اما فراتر رفتن از آن بسیار دشوار است که این موضوع در همه کشورها و همه شرکتها در سراسر دنیا دیده شده است.
برخی از رایجترین علائم وجود سقف شیشه ای در محیط کار عبارتند از:
• استخدام کمتر خانمها برای ردههای مدیریتی (در مطالعات مشخص شده شانس انتخاب زنان برای سمتهای مدیریتی در شرایطی که اطلاعات هویتی رزومه مخفی شود، بیشتر است)
• دریافت حقوق کمتر نسبت به مردان
• در نظر گرفته نشدن بعنوان گزینه مناسب ارتقای شغلی
• ایزوله شدن و بازی داده نشدن در تصمیمات مهم سازمان
• نادیده گرفتن نظرات و عقاید
نگاه آماری به پدیده سقف شیشه ای
همانطور که پیشتر گفتیم، از ویژگیهای سقف شیشه ای نامرئی بودن آن است، بنابراین بسیاری مدیران وجود چنین رویکردی در سازمان خود را رد میکنند. بهتر است برای آن که بهتر به وجود سقف شیشه ای برای زنان پی ببریم و حضور آن را بهتر درک کنیم، به چند آمار جالب اشاره کنیم. متاسفانه تحقیق و آماری جامع و دقیق در این باره در کشور ما وجود ندارد بنابراین مثالها از ایالات متحده آورده شده است.
• طبق مطالعات در سال ۲۰۲۱ میلادی، زنان حدود ۵۷% نیروهای کار آمریکا را تشکیل میدهند. این در حالی است که وقتی به سطوح مدیریتی بالاتر نگاه میکنیم، این عدد به ۲۹% کاهش مییابد. یعنی در عین حال که زنان نصف نیرویهای کار در آمریکا هستند، با این وجود در سطوح مدیریتی و تصمیمگیری بالا کمتر از یک سوم نیروها را به خود اختصاص میدهند.
• در تحقیقی در سال ۲۰۱۹ مشخص شد بطور متوسط زنان ۱۸% دستمزد کمتر از آقایان میگیرند، و ۴۲% زنان درگیر تعصبات جنسیتی در محیط کار هستند.
• در همین سال کمتر از ۹% مدیران عامل شرکتهای فورچون ۵۰۰، زن بودهاند.
• شانس ارتقای شغلی مردان به سمتهای مدیریتی بطور متوسط ۳۰% بیشتر از زنان است.
• زنان در بهترین حالت میتوانند تا ۱۰% سمتهای مدیریتی را در سازمان به خود اختصاص دهند.
• همان طور که اشاره شد نابرابری علاوه بر زنان گریبانگیر اقلیتها نیز میشود. در حال حاضر نزدیک به ۸۷ درصد افراد حاضر در سطوح مدیریتی و تصمیمگیری بالا در ایالات متحده را سفید پوستان تشکیل میدهند.
یک مثال معروف: سمت ریاست جمهوری
سمت ریاست جمهوری در ایالات متحده از نمادهای سقف شیشه ای محسوب میشود. تا به امروز ۴۶ مرد مختلف به عنوان رئیس جمهور در این کشور انتخاب شدهاند. سمت ریاست جمهوری از جمله نقشهایی است که به دست آوردن آن برای زنان آمریکایی هیچ مانع قانونی و یا نوشته شدهای ندارد. با این وجود، هنوز سقف شیشه ای مانعی است که باعث عدم انتخاب زنان به عنوان رئیس جمهور در تاریخ آمریکا شده است.
جالب است بدانید هیلاری کلینتون وقتی در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ برای کسب سمت ریاست جمهور در ایالات متحده نامزد شده بود؛ از این سمت به عنوان بلندترین و سختترین سقف شیشه ای برای زنان در آمریکا نام برد. همچنین یکی دیگر از معروفترین سقفهای شیشه ای در آمریکا معاون اولی ریاست جمهوری بود. البته این سقف شیشه ای با حضور کامالا هریس در این سمت به نوعی شکسته شد.

راهکارهایی برای برون رفت از سقف شیشه ای
در کل دنیا تا ۲ سال آینده، ۴۷% نیروی کار را زنان تشکیل خواهند داد. زنان هر چه بیشتر از نقش سنتی و تصویر کلیشهای “مادر” فاصله گرفتهاند و به دنبال هویت، کسب درآمد، بکارگیری پتانسیلهای خود، و خودشکوفایی در خارج از خانه هستند. بنابراین خانمها باید هر چه بیشتر با این برخوردهای کلیشهای مقابله کنند و به اصطلاح سقف شیشهای را بشکنند. این وظیفه در کنار اینکه بر عهده سازمان است، بر عهده خود زنان نیز میباشد:
• یکی از کارهایی که شرکتهای طراز اول جهانی برای مقابله و شکستن سقف شیشه ای برای زنان و اقلیتها انجام دادهاند، استخدام افراد و پرسنلی است که به شکل ویژه وظیفه بررسی این نابرابریها را در شرکتها بر عهده دارند.
• سازمانها باید سیاستهای منعطفی برای زنان لحاظ کنند که بتوانند در کنار نقش مادری، به وظیفه سازمانی خود نیز بپردازند (از جمله زمان کاری منعطف، تسهیلات برای فرزندان و یا …).
• میتوان هدف کمّی برای تعداد زنان در سمتهای مدیریتی مشخص کرد (مثلاً دستکم باید ۳۰% مدیران، زن باشند) تا بدین ترتیب خانمها فرصت برابری برای توسعه داشته باشند.
• یافتن الگو و role model خانم، یکی از روشهای مؤثر است که به سایر زنان نیز شجاعت و اعتمادبنفس میدهد تا در محیط کار نقش فعالتری بر عهده بگیرند.
• یک روش دیگر، برگزاری کارگاههای آموزشی است که به مدیران سازمان کمک کند تا تعصبات ناخودآگاه خود نسبت به زنان را آشکار کنند و به چالش بکشند.
• اگر واضحسازی معیارهای پاداش، رشد و ارتقا در سازمان انجام شود، شرایط توسعه از حالت نانوشته به معیارهای عینی تبدیل میگردد.
• شبکهسازی همیشه مؤثر است و به خانمها توصیه میشود یک شبکه حامی با افراد اثرگذار در سازمان (یا سایر زنان پیشرو) ایجاد کنند.
• همانطور که پیشتر گفتیم، زنان برای پیشبرد نظرات و گرفتن حقوق خود به میزان کافی نمیجنگند. بنابراین این بر عهده خودشان است تا ارزشمندی دید، تجربه و نظراتشان را به دیگران نشان دهند، برونگرا باشند و دست از خجالت بردارند. در واقع زنان خود باید تلاش کنند تا برای خودشان فرصت بسازند، و منتظر در اختیار قرار گرفتن این فرصتها از طرف سازمان نمانند.
صخره شیشه ای: یک مفهوم جدیدتر
در کنار مفهوم سقف شیشه ای برای زنان مفهوم دیگر و جدیدتری به عنوان صخره شیشه ای نیز وجود دارد. این اصطلاح برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ توسط استادان دانشگاه اکستر (رایان و هاسلم) پس از مطالعه گسترده بر روی شرکتهای بریتانیایی به کار گرفته شد. صخره شیشه ای برای زنان، اشاره به این نکته دارد که زنان بیشتر تمایل دارند در مواقع بحرانی و حساس، مسئولیت مدیریتی را بر عهده بگیرند.
این دو استاد با بررسی انتصاب هیئت مدیره شرکتهای مختلف، دریافتند که شرکتهایی که زنان را در هیئت مدیره خود منصوب کردهاند، احتمالاً در پنج ماه گذشته عملکرد بدی داشتهاند.
شما در سازمان خود تابحال سقف شیشه ای را تجربه کردهاید؟