مهارتهای کوچینگ (coaching)، چه در حال مربیگری یک تیم یا یک فرد باشید، بسیار اهمیت دارند.
مهارتهای کوچینگ خوب میتواند تفاوت بین شکوفایی استعداد و توانمندیهای بالقوه انسانها یا ضعیف شدن آنها را در پی داشته باشد.
همه انسانها قادر به یادگیری، رشد و بهبود خود هستند. اما مسیری که برای بهبود فرد یا سازمان در نظر گرفته میشود به یک جزء کلیدی بستگی دارد و آن چیزی جزء مربیگری توانمند به عنوان کوچینگ نیست.
برای اینکه همه افراد بتوانند رشد و پیشرفت کنند، به افرادی با مهارتهای کوچینگ نیاز دارند تا یاریگر آنها در این راه باشند.
در این مقاله، در مورد مهارتهای کلیدی کوچینگ و چرایی اهمیت آنها صحبت خواهیم کرد. پس تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.
کوچینگ چیست و در چه زمینههایی به دیگران کمک میکند؟
کوچها با افراد مختلف، تیمها و سازمانها کار میکنند تا به آنها کمک کنند مهارتها، دانش و تواناییهای خود را توسعه دهند.
نقش کوچ شامل حمایت، راهنمایی و دادن انگیزه لازم به مراجعین جهت دستیابی به پتانسیل کامل آنهاست. کوچ حق ندارد بعنوان معلم یا مشاور عمل کند، بلکه کار او تسهیلگری و حمایت در جهت رشد و شکوفایی خود فرد است.
صنعت کوچینگ در سالهای اخیر مثل تمام کشورهای دیگر در ایران نیز محبوبیت زیادی پیدا کرده است. در ایالات متحده آمریکا، کوچینگ دومین صنعت با رشدی سریع، بعد از صنعت IT میباشد. در انگلستان نیز در حال حاضر بیش از ۳۷۰٫۰۰۰ مربی حرفهای در زمینه کوچینگ وجود دارد.
یک کوچ در ایجاد تغییرات مثبت، یادگیری مهارتهای جدید و تعیین یا دستیابی به اهداف کمک میکند تا فرد بتواند بصورت انفرادی یا بخشی از سازمان، در یک یا چند زمینه از زندگی شخصی یا حرفهای خود پیشرفت نماید.
انواع مختلفی از کوچینگ وجود دارد از جمله کوچینگ زندگی، کوچینگ تجاری، ورزشی و…. که هر کدام به مجموعهای از مهارتها و دانش خاص خود نیاز دارد. با این حال، برخی از مهارتهای اصلی وجود دارد که همه مربیان باید داشته باشند و در این مقاله به بررسی آنها میپردازیم.
منظور از مهارتهای کوچینگ چیست و چرا اهمیت دارند؟
همانطوری که در بالا نیز اشاره شد، کوچینگ انواع زیادی دارد. اما اگر حوزه فعالیت را کنار بگذاریم، بین مجموعه مهارتهای مورد نیاز یک کوچ همپوشانی زیادی وجود دارد. هر کوچ خوب، مجموعهای کلیدی از قابلیتها، رفتارها و رویکردها دارد که منجر به عملکرد موفق او میشود.
مهارتهای کوچینگ شامل رفتارها و قابلیتهایی است که تمرکز آنها بر کمک به افراد جهت بهبود عملکرد است. هدف مهارتهای کوچینگ بهجای کار کردن روی کمبودها، طرح سؤالات کاوشگرانه در حوزه روانشناسی مثبتگراست تا از این طریق، فرد مسیر توسعه و بهبود خود را شناسایی کند و انگیزه حرکت به آن سمت را بدست آورد.
پس مهارتهای کوچینگ، شایستگیهای کلیدی هستند که توسط یک کوچ یا رهبر برای کمک به توسعه دیگران به کار گرفته میشوند.
مانند بسیاری از قابلیتهایی که یک فرد میتواند داشته باشد، مهارتهای مربیگری یا کوچینگ نیز لزوماً برای هر فرد ذاتی نیست و شامل مجموعه مهارتی است که به کسب تجربه، تلاش و هدفمندی نیاز دارد. بنابراین یک کوچ خوب باید تمرین کردن و یادگیری از تجربه را در دستور کار خود قرار داده باشد.
مهارتهای لازم برای کوچینگ
هدف گذاری یا تعیین هدف صحیح
یکی از مهارت مهمی که یک کوچ باید داشته باشد، توانایی رسیدن به اهداف واضح، قابل دستیابی، به خوبی تعریف شده و انگیزشی طی مشارکت با مراجعین است.
اهداف صحیح، فعالیتهای فرد را به درستی هدایت کرده و انرژی مراجعین را بر روی یک هدف روشن متمرکز میکند.
برای کمک به مراجعین جهت کشف و ارزیابی اهداف خود، برخی از تکنیکهای تعیین هدف مانند SMART انتخاب خوبی هستند. همانطور که میدانیم، تعیین هدف در این تکنیک دارای ویژگیهایی است که عبارتند از:
• هدف باید همیشه مشخص باشد.
• قابل اندازهگیری باشد.
• قابل دستیابی باشد.
• واقعبینانه باشد.
• دارای حیطه زمانی باشد.
داشتن مهارتهای ارتباطی مؤثر
یکی از ضروریترین مهارتهای کوچینگ، ارتباط خوب است. یک کوچ همه فن حریف، مهارتهای ارتباطی بالایی دارد. کوچینگ در بستر رابطه اتفاق میفتد و لازمه موفقیت آن، اعتماد مراجع به کوچ است. بنابراین کوچ باید بتواند اعتماد مراجع را بدست آورده، او را درک کرده، و نسبت به مسائل و شرایط او حساس باشد. باید او را نه بعنوان یک مراجع، که بعنوان انسانی پر از توانمندی ببیند و مشتاق حمایت از او باشد.
عدم داشتن مهارتهای ارتباطی مؤثر برای بسیاری از کوچها، فرصت لازم را برای ایجاد تغییرات مورد نیاز از بین میبرد و با ایجاد احساس دوری در مراجع، اثربخشی فرایند به حداقل افت میکند. بنابراین اعتمادسازی و ایجاد فضای حمایتی لازمه فعالیت کوچینگ است.
داشتن همدلی بالا
همدلی یکی دیگر از مهارتهای کوچینگ است. کوچهای حرفهای این توانایی را دارند که به روشی عاری از قضاوت، احساسات دیگران را درک کرده و با آنها ارتباط عمیق برقرار کنند.
این احساسات میتواند شامل غمها، شادیها، نگرانیها، یا ترسهای مراجعهکننده در حوزه شخصی یا سازمانی باشد.
وقتی مهارت شناسایی و درک دیدگاه و احساسات دیگران را دارید، حتی در مورد موضوعات دشوار نیز بهتر عمل میکنید زیرا تمرکز شما بر کمک به دیگران است تا شناسایی دلیل بروز مشکل.
توانایی همدلی خوب نشان میدهد که فردی قابل اعتماد هستید و مراجع توانسته با شما یک رابطه انسانی واقعی برقرار کند، نه یک رابطه خشک کاری.
البته در این بین باید تفاوت همدلی و همدردی را بدانید تا این دو را با هم اشتباه نگیرید. همدلی یعنی درک احساسات دیگران و پذیرش آن بدون هیچ قضاوتی. در حالیکه همدردی یعنی خود را در جایگاهی قرار دهیم که انگار مشکل برای ما نیز رخ داده و پا به پای مراجع، احساسات او را تجربه کنیم.
گوش دادن فعال
مهارت عالی کوچینگ، گوش دادن فعالانه به مشتری جهت جمعآوری اطلاعات لازم، فیلتر کردن و شفافسازی آن برای مراجعهکننده است.
یک شنونده فعال خنثی، غیر قضاوتکننده و کاملاً در مکالمه درگیر است تا همانطوری که در بحث همدلی نیز گفته شد، نشان دهیم چطور احساسات طرف مقابل را درک میکنیم.
برای نشان دادن این مورد باید توجه کامل خود را بر مراجعهکننده معطوف کنید و توجه و اهمیت واقعی به او نشان دهید.
برای این که به مراجعین این احساس را بدهید که واقعاً به آنها گوش میدهید، از تکرار و خلاصه کردن پیام آنها کمک بگیرید.
پس گوش دادن فعال شامل موارد زیر است:
• تکرار: با تکرار کلمات و جملات، به مشتریان خود به راحتی نشان میدهید که واقعا آنچه برای آنها مهم است را خیلی خوب درک کردهاید.
• خلاصه کردن: منظور از خلاصه کردن این است که پیام اصلی و کلی مشتری را با کلمات خود با استفاده از جملات کوتاه خلاصه کنید. در این حالت است که مراجعهکننده شما مطمئن میشود حرفش را درک کردهاید و به حفظ تمرکز روی آنچه مهم است کمک میکند.
نگاه کردن و مشاهدهگری در حین کوچنگ
منظور از مشاهدهگری این است که علاوه بر گوش دادن فعالانه به سخنان مراجعین، باید زبان بدن و ژستها، احساسات، افکار آنها را نیز به اصطلاح بخوانید و درک کنید.
اگر که فقط به فکر نکتهبرداری و نوشتن صحبتهای مراجع خود باشید، درک و فهم درستی از خواسته طرف مقابل نداشته و اعتمادی بین شما شکل نخواهد گرفت.
مثلاً:
• آیا مراجعهکننده وقتی در مورد همکارش صحبت میکند عصبانی میشود یا نه.
• آیا در حین صحبت در مورد شریک زندگیاش ناراحت میشود؟
• آیا در حالی که در مورد مصاحبه شغلی خود صحبت میکند هیجانزده یا مضطرب است؟
• و…
با گوش دادن و مشاهدهگری خوب است که شما به خصوصیات فردی، باورها و عقاید مراجع به صورت صحیح پی خواهید برد.
کنجکاوی و قضاوت نکردن
ک اصل حیاتی در کوچینگ این است که کوچ حق قضاوت ندارد. این یک مهارت اساسی است که اگر قصد دارید وارد حوزه کوچینگ شوید، باید آن را تمرین کنید. تا جایی که ممکن است مراجع را مشاهده کرده، به او گوش کنید و متوجه شوید که چه چیزی واقعا برای مراجعین شما اهمیت دارد.
این یعنی تفاوت بین دانستن با فرضیات یا کشف با کنجکاوی.
پس یکی دیگر از مهارتهای اساسی که کوچهای خوب دارند کنجکاو بودن با طرح سؤالاتی هوشمند، بدون قضاوت کردن است تا ناشناختههای طرف مقابل را با هم کشف کنید.
مهارت بازخورد
بازخورد به روش صحیح، یکی دیگر از مهارتهای ضروری کوچینگ است که هرگز نباید از جایگاه برتر باشد، یعنی نباید فکر کنیم که ما بهتر از مراجع توانستهایم شرایط او را ببینیم و حالا طی بازخورد بخواهیم او را از این موضوع مطلع کنیم.
اتفاقا بازخورد باید واضح، مرتبط، سازنده، متمرکز بر نقاط قوت، مثبت و انگیزشی باشد تا مراجع را به سمت مثبت هدایت کند. همانطور که قبلاً گفتیم کوچینگ در بستر روانشناسی مثبتگرا اتفاق میافتد و به دنبال حرکت دادن مراجع به سمت نقاط قوت، مثبت و حوزههای قابل دستیابی است.
داشتن بازخورد به روشی صحیح، وسیلهای عالی برای ایجاد اعتماد با مراجعین است و هدف آن، ارائه راههای جدیدی برای بهبود و انجام بهتر کارها در مسیر هدف است.
دیگر مهارتهای لازم برای کوچینگ
دیگر مهارتهای لازم برای کوچینگ موفق عبارتند از:
• پرسیدن سوالات در زمان مناسب
• ارزیابی مستمر مراجع برای نتایج مشخص شده در بازه زمانی تعیین شده
• استفاده صحیح و به موقع از تکنیکها، روشها و ابزارهای کوچینگ
• ایجاد انگیزه و اشتیاق لازم در مراجعین
• احترام به محرمانه بودن اطلاعات و حفظ حریم خصوصی مراجعین
• نیفتادن در دام وسوسه حل مسائل برای مراجع
نتیجهگیری و جمع بندی
در این مقاله به مهارتهای کوچینگ پرداختیم و متوجه شدیم که کوچ حرفهای با تسهیلگری و حمایت، به افراد کمک میکند تا به اهداف شخصی یا حرفهای برسند. کوچینگ در بستر روانشناسی مثبتگرا رخ میدهد و بنابراین مهارتهای کوچینگ همه متمرکز بر نقاط قوت و فرصتهای پیش روی مراجع است.
مهارتهای کوچینگ از جمله شامل هدفگذاری، گوش دادن فعال، همدلی، مشاهدهگری و بازخورد است. اجرای این مهارتها در تئوری آسان به نظر میرسد، اما همیشه موانع غیر قابل پیشبینی مثل واکنشهای هیجانی، حواسپرتیها و… وجود خواهد داشت که لزوم تسلط کوچ بر خود را هر چه بیشتر نشان میدهد. کوچینگ علاوه بر علم، مجموعهای از مهارتهاست که جا افتادن این مهارتها نیاز به تمرین و تکرار دارد. بنابراین مهم است کوچها علاوه بر توسعه حرفهای، بر توسعه شخصی خود نیز کار کنند.